برادرم، دیگر درد های دیروز را فراموش کردم...
دیگر غم ها وبیقراری و دلتنگی فاصله فراموشم شد ، مسافت یادم رفت .
خیلی این روز ها برایم شکننده وطاقت فرساست ، حکایت امروز دیگر خواندنی و شنیدنی نیست...
چون تحمل آن را ندارید ، درد دارد به خود باید پیچید خدای خوب من عکس جانباز محمد زاده را دیدم ، این چهره را وصفش کن ، جمال او ببین ، تصویر عینی خداوند را در او میبینید ، نور خدا از دهانش صدا میزند ، در سکوتش چه قصه های قشنگی میگوید ، محو رخ او شده ام .
با من بخوان تو حدیث مفصل عشقی ، تو قشنگ ترین موج احساس و عاطفه دریایی ،تو مردی از تبار مردان سرخگون دیروزی ، عزیز من محمد زاده قشنگم ، عاشق ترین عاشق همیشه میخوانمت ، توکتاب امروز منی ، امروز پر معنا ترین نوشته را میخوانم .
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است در دفتر جریده عالم دوام ما
شجاعت ، مقاومت ، ایستادگی ات را می ستایم ، الگوی بی مانند ما در تاریخی از آغاز تا انتها با تو می مانم وبر عهدت استوار خواهم ماند.
گواه وشاهد مثال بزرگ تو ، تاریخ است که در برگ زرینش جای داده است ، نامهربانی ها طبیعی است از چهره معصومانه ات میترسند ، رستوران راهت نمیدهند ، تحقیرت میکنند .
نگران نباش تو دیروز سپر بلا ی آنان بودی ، نمیدانند ، آنان خواب بودند ، تو بیدار ، حالا آنان هم خود را به خواب میزنند ، و در عالم جهل نادانی سیر میکنند ، جاهلان خود را به غفلت میزنند ، عظمت تو را درک نمیکنند ، شعار های دیروز تو را در جبهه نمی فهمند ، آنان حسین وعلی و زهرا و حسن نمیشناسند ، ای قربان آن دهانت پاک و پیشانی به سجده رفته ات و چشمان پر انتظارت
شهادت نامه عشق ، هر روز در جیب تو است و دیگران میخوانند تو مفهوم «انا هدینا ه السبیلی» با یک تصویر ، طولانی ترین وصیت نامه و زندگی نامه را نوشتی ، نگران نباش ای یادگار تاریخ ، مطمئن باش از خوان و کرم و لطف الهی ارتزاق خواهی کرد .
تو را بر سفره ای راه ندادند اشکال نیست ، لئیمان از طعام لذت برند و کریمان از اطعام .
تو «عند ربهم یرزقونی» از چشمه لایزال الهی آب می آشامی .
ای سفر کرده به معراج کجا ، یادت هست؟! ...